زیبا
کودکی که لنگه کفشش را دریا از او گرفته بود روی ماسه های ساحل نوشت : " دریا دزد کفش های من است! "
و مردی که از دریا ماهی گرفته بود روی ماسه ها نوشت : " دریا سخاوتمندترین سفره هستی… "
وبالاخره موج آمد و همه جملات روی ماسه های ساحل را با پاک کن آبیش پاک کرد و رفت و این پیام را روی دفتر
مشق ماسه ایش برایم نوشت که :
*** برداشتهای دیگران در مورد خودت را در وسعت و بزرگی خودت حل کن…! ***
لبخند زندگی